وقتى حتى پيشمى دلم برات تنگ ميشه باز...!

نویسه جدید وبلاگ

حرفی نیست...


خودم سکوتت را معنی می کنم!


کاش می فهمیدی،


گــــــــــاهي....همین نگــــاه ســـــــــــــــــــردت...


روي زمستان را هم كم مي كنـــــــــد...!







نویسه جدید وبلاگ

حرفی نیست...


خودم سکوتت را معنی می کنم!


کاش می فهمیدی،


گــــــــــاهي....همین نگــــاه ســـــــــــــــــــردت...


روي زمستان را هم كم مي كنـــــــــد...!







دعاى آرامش


پروردگار،قسم به تقدس کلام و سکوت،به بلنداي عظمت نام و کنه وجودت،مرا بپذير و اجابت کن

*- بالاترين ناتواني من در استفاده از زمان و سلامت که از والاترين هديه هاي توست،پنهان و نهفته است ، همه چيزم به بيهودگي مي گذرد ، هر عملي و عکس العملي که انجام مي دهم بيهوده و پوچ است ، تا به امروز بدين گونه بوده. اگر کمک نکني بدون شک از اين به بعد هم بدينگونه خواهد بود.

*- سستي ، از من و ما مردابي متعفن و مرگبار ساخته است ، به چگونه برخاستن و رفتن هدايتمان کن .

*- زشتي را من آفريدم و زيبائي را تو ، عيب جوئي و تحقير و ملامت من از ظاهر است و ظاهر همه فريب ، چشم زيبائي شناسي و بينش تشخيص زيبائي از ظاهر سازي و نيروي تفکيک و تجربه و تحليل آن را مرحمت کن.

*- سستي و بي تفاوتي آنگونه مرا در خود فرو برده که قادر به تشخيص نوا و صدايي که از درون مي آيد نيستم ، نميدانم اين صدا از تاريکي هاي وجودم مي آيد؟ يا الهام و شهودي است که از قسمت نوراني من که جايگاه روح منور توست؟

*- با تمايلي سوزان تقاضا دارم که هر چه بر ذهن و دل من وارد ميشود از خطوط ارتباطي تو باشد.

*- معرفت و روشن بيني تشخيص اين صداها را از تو مي خواهم ، ايمان دارم که کسي غير از تو قادر به انجام اين کار نيست .

*- خدايا خانه قلبم را ضلات و گمراهي  ، عدم آگاهي و جهل فرا گرفته ، ويران و تاريک ، آلوده و ناپاک است ، نيروي زندگي و حيات ، نشاط و شادماني ، انگيزه و اميد از آن رخت بربسته ، نظري و مددي تا اين ويرانه ، آبادان و به مرکز درک و شکوه و عظمت آسمانيت تبديل ، و در آن شادماني و مهرورزي ، رفاه و آسايش روحي و رواني ، تزايد و فزوني معنويات و ره آوردهاي با شکوه آن در خدمت آفرينش و معماري تمام نيکيها و آباداني ها باشد.

*- خدايا از بناي با شکوهي که عطا کردي ، مخروبه اي بجا گذارده ام ، که گرد و غبار و لرزه و پس لرزه هاي آن بسياري از آباداني هاي ديگر را آلوده کرده ، بازنده و درهم شکسته ، تنها و بي کس در برهوت زندگي ، نادم و پشيمانم ، ره به کسي و جايي ندارم ، وامانده و زمين گيرم ، يکبار ديگر به من فرصتي بده ، با اينکه بار قبل هم بدينگونه گفته بودم ، لقب تو رحيم است و صفت و خوي تو ايثار ، رحمت ، مهر و عطفت تو، بخشيده شدن مرا بدنبال خواهد داشت ، تيرگي و سياه کاريهاي من کجا ؟ شفقت و رحمت تو کجا ؟ بر آستانت منتظر ميمانم ، اي اقيانوس محبت.

آمين






گزارش تخلف
بعدی